اتاق فکر برای مواجهه با ایران
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۳۲۳۵۳
در برنامه «پروژه استراتژی ایران» شورای آتلانتیک که به تازگی راهاندازی شده است، براین انگاره تاکید میشود که آمریکا درباره تهران با سطح بیسابقهای از اختلاف و عدم اطمینان مواجه شده است و همین مساله میتواند فضای تصمیمگیری در واشنگتن را در ابهام فرو برد.
به گزارش دنیای اقتصاد، تغییر لحن غربیها در ارتباط با مذاکرات احیای برجام که تازهترین نمونه آن در اظهارات روز شنبه رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران انعکاس گستردهای پیدا کرد، زمینه تغییر رفتار و رویکرد این کشورها در ارتباط با توافق هستهای را به وجود آورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در چنین فضایی اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک با راهاندازی «پروژه استراتژی ایران»درصدد است تا با گردآوری کارشناسان، نخبگان و مقامات سابق در دولت آمریکا و برخی دولتهای اروپایی و ایجاد فضای بحث و تبادل نظر پیرامون این ابهامات با عنایت به تحولات جدید داخلی، منطقهای و بینالمللی، از این عدماطمینان در ماههای آینده کم کند و ساختار تصمیمسازی در آمریکا را به سمت صراحت بیشتر در تصمیمگیری حرکت دهد.
آغاز به کار پروژهشورای آتلانتیک واقع در واشنگتن دی.سی جمعه ۲ دسامبر ۲۰۲۲( ۱۱ آذر) از آغاز به کار پروژه جدید خود برای پاسخگویی به تحولات محلی، منطقهای و جهانی خبر داده است. این اندیشکده آمریکایی تاکید کرده که این ابتکار به منظور همگامسازی و گردآوری سیاستها و تلاشهای تحلیلی شورا ذیل یک راهبرد واحد درباره ایران طراحی شده است.
همچنین این راهبرد منعکسکننده سطح بیسابقه اختلافنظرها و عدمقطعیت درباره ایران میان تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان در دو سوی اقیانوس اطلس است. همان ماموریتی که منجر به تاسیس شورای آتلانتیک در سال ۱۹۶۱ با هدف تشویق همکاری بین آمریکای شمالی و اروپا پس از جنگ جهانی دوم شد.
این برنامه توسط جاناتان پانیکوف مدیر ابتکارعمل امنیت خاورمیانه اسکوکرافت به عنوان بخشی از برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک، نظارت خواهد شد. پانیکوف در همین ارتباط مدعی شد: «پروژه استراتژی ایران نگاهی جامع به همه مسائل مربوط به این کشور در حوزههای سیاسی، حقوق بشر، امنیتی، اقتصادی، هستهای، اجتماعی و منابع طبیعی خواهد داشت.» این برنامه زمینه حضور کارشناسان با طیفهای سیاسی و تخصصهای متفاوت برای بحث و گفتوگو درباره آینده ایران و ارائه گزینههای استراتژیک مشخص برای سیاستگذاران را فراهم میکند.
شورای آتلانتیک مدعی شده این تلاش جدید ناشی از وقایع اخیر ایران، تحولات سیاسی، نقش در حال تحول ایران در منطقه از جمله حمایت نظامی این کشور از جنگ روسیه در اوکراین و پایان احتمالی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) - منشوری که سیاست ایالات متحده و اروپا در قبال ایران در یک دهه گذشته بر آن بنا شده بود- است.
در گزارش منتشر شده شورای آتلانتیک اشاره شده که یک کمیته مشورتی متشکل از کارشناسان برجسته، راهنماییهای استراتژیک و ورودی را برای پروژه ارائه خواهند کرد. ویل وکسلر، مدیر ارشد برنامههای خاورمیانه در شورای آتلانتیک در اینباره مدعی شد: «همه اعضای برجسته کمیته، تجربه و سابقه رهبری در رسیدگی به چالشهای سخت سیاستی را به ارمغان میآورند که برنامه جدید درباره ایران را برای داشتن تاثیر واقعی در ماهها و سالهای آینده توانمندتر میسازد.»
در واقع این ابتکار، جایگزین ابتکار آینده ایران به رهبری باربارا اسلاوین تحلیلگر و روزنامه نگار مشهور آمریکایی شده است که تلاشهای خود را در پایان سال ۲۰۲۲ در شورای آتلانتیک به پایان میرساند. بر اساس این گزارش اسلاوین برای یک نقش جدید به عنوان عضو ارشد به مرکز استیمسون میرود.
برای بیش از یک دهه، اسلاوین از فعالیتهای مرتبط با ایران در شورای آتلانتیک دفاع کرد و صداهای بیشماری را گرد هم آورد و گفتمان کارشناسی درباره ایران در واشنگتن را به سطح بالایی ارتقا داد. در آن دوره، این ابتکار باعث تولید دهها نشریه شد و صدها رویداد را با سهامداران کلیدی برگزار کرد و توصیههای سیاستی را برای دو دوره دولت اوباما و یک دوره دولت ترامپ ارائه کرد.
اعضای کمیتهکمیته مشورتی جدید پروژه استراتژی ایران شامل مجموعهای از متخصصان حوزههای دیپلماتیک، اطلاعاتی، تاریخی، حقوق بشر و نظامی است. کمیته مشاوران شامل: لادن برومند، پل فولی، سفیر سابق استرالیا در جمهوری اسلامی ایران، مرجان کی پور، موسس و مدیر ائتلاف حقوق همه اقلیتها (آرام)، استوارت لوی، معاون سابق وزارت خزانهداری در امور تروریسم و اطلاعات مالی که به عنوان معاون وزیر خزانهداری آمریکا در سالهای ۲۰۱۱-۲۰۰۴ یکی از معماران اصلی رژیم تحریمهای کنونی بود، راب مک ایر سفیر سابق بریتانیا در جمهوری اسلامی ایران در سالهای ۲۰۲۱-۲۰۱۸، ژنرال فرانک مکنزی، فرمانده سابق فرماندهی مرکزی ایالات متحده، ارنست مونیز، وزیر سابق انرژی ایالات متحده؛ رئیس مشترک و مدیرعامل ابتکار تهدید هستهای، مایکل مورل معاون سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، بث سانر معاون سابق مدیر اطلاعات ملی، فرانسیس تاونسند مشاور سابق امنیت داخلی رئیسجمهور ایالات متحده؛ معاون سابق مشاور امنیت ملی آمریکا در مبارزه با تروریسم و صنم وکیل معاون مدیر و پژوهشگر ارشد برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه چتم هاوس است.
هدف؛ رفع ابهامخروج باربارا اسلاوین از برنامه ابتکار آینده ایران در شورای آتلانتیک و جایگزین شدن آن با ابتکار پروژه استراتژی ایران نشاندهنده تغییر فضا در غرب در ارتباط با ایران است. شورای آتلانتیک در طول یک دهه گذشته از طرفداران برجام و نقش آن در ثبات منطقهای و منتقد ترامپ در ۲۰۱۸ بود که آمریکا را از این توافق خارج کرد.
آنچه این ابتکار را کلید زده است تحولات در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی در ارتباط با ایران است که مساله ناآرامیهای اخیر در سطح داخلی یکی از متغیرهایی است که بلوک غرب را در ارتباط با ایران دچار ابهام کرده است. به این معنی که ارزیابی و ادراک غربیها پس از این رویداد این است که باید از ظرفیتهای آن برای شکل دهی به طیفی از سیاستها استفاده کرد. تغییر لحن و رویکرد اروپا و آمریکا در دو ماه اخیر و برخی حمایتها گویای این وضعیت است. مسالهای که منجر به این شد تا مقامات غربی بارها از عدمتمرکز بر مذاکرات احیای برجام سخن به میان آورند.
متغیر دوم جنگ اوکراین و همکاریهای در حال گسترش تهران و مسکو است که باعث شده تا غربیها نسبت به قدرت منطقهای در حال گسترش ایران به عرصههای فرامنطقهای و در مرزهای اتحادیه اروپا حساسیت ویژهای به خرج دهند.
در واقع تا قبل از متغیر ناآرامیها و جنگ اوکراین، وضعیت برای اروپا و آمریکا در قبال ایران روشن بود و دولت بایدن بنا بر استراتژی مذاکراتی خود به دنبال احیای برجام و بازگشت به توافق هستهای بود. حتی در دو برهه اسفند ۱۴۰۰ و مرداد ۱۴۰۱ آمریکا به بسته پیشنهادی جوزپ بورل برای احیای توافق پاسخ مثبت داد و در انتظار پاسخ تهران به این بسته مذاکراتی ماند که در نهایت با واکنش منفی ایران مذاکرات عملا متوقف و برجام در وضعیت بن بست کنونی قرار گرفت. از آن مقطع و با بروز دو متغیر ذکر شده، آمریکا و اروپا به سمت فضای ابهام و نااطمینانی و عدمقطعیت درباره ایران متمایل شدند که خود را در اظهارات ضد و نقیض درباره اولویت دیپلماسی و همزمان روی میز بودن پلن بی جلوهگر ساخت. در چنین فضایی اندیشکده شورای آتلانتیک به دنبال آن است تا با ارائه راهکارهایی در اینباره تصمیمگیرندگان را از این فضای ابهام خارج کند.
با توجه به ارتباط ارگانیک این اتاقهای فکر با نخبگان شاغل در ساختار تصمیمگیری غرب و بهویژه آمریکا، حرکت اندیشکده شورای آتلانتیک به سمت تاسیس یک برنامه جدید در قبال ایران مبتنی بر متغیرهای در حال ظهور، میتواند دلالتهای معناداری را در ادراک در حال تغییر مقامات غربی از ایران بر جای بگذارد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: آمریکا ایران دولت بایدن پروژه استراتژی ایران شورای آتلانتیک ایالات متحده درباره ایران تصمیم گیری معاون سابق منطقه ای هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۳۲۳۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیلسوف چگونه موجودی است؟
حسین کمالوند در کانال تلگرامی پرسهزنیهایی در جامعهشناسی نوشت: «این متن، قطعهی یازدهم از کتاب «طاس: ۳۵ جُستار کوتاه فلسفی» نوشتهی فیلسوف محبوبم سایمون کریچلی است. من عاشق این برداشت سقراطیام: «سقراط همهجور فضیلتی را به فیلسوف نسبت میدهد، الا میانهروی».
بهنظرم انتظارِ میانهروی و اعتدالورزی از کسی که فیلسوفانه میزید یا تلاش میکند که اینگونه بِزید، دقیقاً انتظارِ زدنِ شاهرگ زندگی اوست و انتظار عقیمسازیِ مطلقِ توانِ وی، بدون واکنش از جانب او. فیلسوف اعتدالگریز و میانمایه ستیز است، عمیقاً و بیسازش.
ذرهای از این باور نه کوتاه میآیم و نه غیر این را قبول دارم. آنکه فلسفیدن برایش نوعی مواجهه با عالم هستیست (نوعی جستجوی بیپایان در امتدادِ رخدادِ اَفکنده شدن به عالمی ساکت و خاموش و از اساس فاقد معنا)، نمیتواند همچون عامه در ابتذالِ تودهایِ سراسر غرق در میانمایگی و شر دستوپا بزند و مشارکت نماید.
فلسفیدن نه درس خواندن است و نه تحصیل و نه دانشگاه و نه کاسبی و دلالی، قطعاً هیچیک از این امور پَست نیست! فلسفیدنِ نوعی فرایندِ خونآلودِ دوخت زدنِ «مفهوم» به «تَن» و «بَدن» و نوعی تخلیهی چرک و عفونت است با دستانِ عقلِ تنهای خود! تخلیهی عفونت و چرکِ «هیاهو»، عفونت و چرک همراهی همیشگی با «شرِ عمومی»، عفونت و چرک همراهی با آنچه «قانون»، «دین»، «مذهب»، «عرف»، «ادب»، «احترام»، «سنت»، «گذشته»، «بزرگی»، «کوچکی»، «حرمتِ ریش سفید» و همه و همه نام دارد. بله! همینقدر دردناک، کُشنده و حتی استفراغآور: فلسفه میکشد و فاسد میکند. فلسفیدن یادگیری بیادبی و بیحرمتسازی و بیتربیتی مطلق است، بهنظرم! آموزش تخطی و عبور از خطوط قرمز و البته تمسخر قانون.
این نوع مواجهه، از رهگذر نهادینهسازی تأملات سوبژکتیوِ نقادانه بر «امور اِنضمامی و بهغایت پیشپا افتاده و در ظاهر دمدستی»، و سپس ابژکتیوسازی محصول و فرآوردهی همان «فرایند تأمل انتقادی بر امر انضمامی» خود را پدیدار میکند. اینجاست که در افتادنِ با «شَر» در بطن این مواجهه خفته است و بهمرور خود را نمایان میسازد و این شاخبهشاخ شدن، بهشدت گریزناپذیر است و حتمی. درافتادن با «شَر»، قلب تپندهاش چیزی جز حرمتشکنی به تعبیر آگامبنی و همچنین بیآبرو سازی و حیثیتسِتانی از خدایان و مقدسات عمومی نبوده و نیست.»
انصاف نیوز
کانال عصر ایران در تلگرام